سلبریتیها از کجا و برای چه آمدهاند
تاریخ انتشار: ۵ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۷۰۰۶۰۲
بسیاری از محققان حوزه اجتماعی برای این اعتقادند که سلبریتیها همیشه با ما بودهاند، از دوران باستان تا قرون وسطی و تا همین امروز.
به گزارش مشرق، در قرن هجدهم و نوزدهم، سلبریتی معمولا به مردی بالغ اطلاق میشد که بهدلیل دستاوردهای حرفهایاش مورد احترام قرار میگرفت اما با گذشت زمان نگاهها تغییر کرد؛ در اوایل قرن بیست و یکم، نقش سلبریتیها را بیشتر به زنهای جوانی ایفا میکردند که از اساس با توجه به ظاهرش قضاوت میشدند و اگر توانمندی یا موفقیتی هم داشتند تحتالشعاع ظاهرشان قرار میگرفت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
«توماس بازبی» نویسنده انگلیسی در کتاب خود با عنوان «عصر نابغه» از افراد مشهور به عنوان زنان زیبا با لباسهای زیبا یاد میکند. او همچنین در سال ۲۰۲۰، سلبریتیها را به عنوان افرادی زیبا، بدون مغز و قلب تعریف میکند به این معنی که این افراد به غیر از شهرت و حرفه تخصصی خود عموما توانمندی دیگری ندارند.
این افراد مشهور در درجه اول از دنیای سینما، صنعت سرگرمی، تلویزیون و ورزش به شهرت میرسند و زرق و برق آنها باعث میشود مردم توجه کمتری به دانشمندان، مورخان، فیلسوفان، شاعران و اصولا افراد فرهیخته جامعه بکنند. سلبریتیها از فرهنگ عامه استفاده میکنند و تسلط خود را بر تصورات عمومی در مورد موضوعهای مختلف در جامعه، سیاست، اقتصاد، فرهنگ و مذهب تثبیت میکنند و اینها هستند که ایدهها، علایق، نیازها و خواستههای روزمره مردم را شکل میدهند.
انقلاب صنعتی، عامل شکلگیری سلبریتی به شیوه مدرن
دلایل مختلفی برای پیدایش سلبریتیها بیان شده و اختلافنظر زیادی وجود دارد اما در کل عنوان میشود سلبریتی به شکل مدرن آن در قرن نوزدهم آغاز شد. «مگان شانس» نویسنده آمریکای مینویسد، انقلاب صنعتی را مقصر بدانید؛ مردم ناگهان درآمد قابلتوجهی نسبت به گذشته بهدست آوردند. دین شروع به از دست دادن محبوبیت و پذیرش خود در میان مردم کرد. مخالفت کلیسا با «سرگرمی برای سرگرمی» دیگر چندان خریدار نداشت. مجلات و استفاده آن از سلبریتیها، مانند بسیاری از روزنامههای قرن بیستم، فعالیت زیادی برای ارضای لذتهای مردم میکردند.
پیش از پیدایش تلویزیون، مدتها قبل از ظهور برنامههای زرد امروزی، مجلات مشهور، به عنوان اصلیترین رسانهها برای تبلیغ صنعت سرگرمی رو به رشد به ویژه تولیدات استودیوهای هالیوود بودند. مجلات، سرچشمه سودآوری برای سلبریتیها بودند که پرستش شهرت را تشویق میکردند و از این راه، فروش مستمر دکه روزنامه فروشی تضمین میشد.
اکنون دیگر، پرستش شخصیتهای مذهبی جای خود را به بازیگرانی داده بودند که مجلات از آنها بت ساخته بودند. «لیبی کوپلند» خبرنگار روزنامه نیویورکتامز مینویسد، «مجلات سلبریتی» پلتفرمی برای افزایش شهرت افرادی بودند که از آنها به عنوان «ستارههای سینما» یاد میشود. آنها باعث توجه زیاد مردم به زندگی خصوصی بازیگران شدند. بازیگرانی که به دلیل پرداخت رسانهای، بسیار بزرگتر و قویتر از مردم در زندگیهای عادی تصور میشدند.
اما نگرشها در دهههای ۵۰ و ۶۰ پس از جنگجهانی دوم شروع به تغییر کرد؛ زمانی که استودیوها قدرت و توانایی کنترل مدیریت خود را برای تولید محتوای جذاب و حفظ مخاطب از دست دادند. گزارشها در مورد رسواییها و اخبار زندگی خصوصی افراد مشهور که مدت ها از مطبوعات دور نگه داشته میشد، برای خواننده تبدیل به محتوایی جذاب شد.
سلبریتیسازی در قرن بیستم و بیست و یکم، بیشتر هنر ساختن یک فرد برای کمک به مصرف انبوه و مدیریت افکار عمومی با کمک تبلیغات استروند شهرت و سلبریتیشدن در طول تاریخ تغییر زیادی نکرده است. محققان میگویند بسیاری از سلبریتیها در طول تاریخ با افراد مشهور دوره خودمان شباهتهای قابل توجهی دارند.
«شارون مارکوس» نویسنده و استاد دانشگاه آمریکایی در کتاب «درامای سلبریتی» در مورد «دیوی کراکت» قهرمان مردمی قرن نوزدهم آمریکا مینویسد: داستان دیوی کراکت، شخصیت «دونالد ترامپ» را تداعی میکند. کراکت کسی بود که از ناکجاآباد میآید، به سوء استفادههای جنسی و نژادپرستی خود میبالد، لباسهای خندهدار میپوشد و موهای عجیبی داشت.
البته در طول تاریخ همه سلبریتیها به این صورت نبودهاند. دو شکل از سلبرتی سازی در طول تاریخ وجود داشته است. از قرن هجدهم تا قرن نوزدهم، افراد مشهوری وجود داشتند که به دلیل کارهایشان برای جامعه، علم، ادبیات، سیاست و اقتصاد شناخته میشدند و برخواسته از اقشار مختلف جامعه بودند.
سلبریتیسازی برای تبلیغات و استفاده در مصرفگرایی
این سلبریتیها با ایدهها و اقدامات خود به فرآیند تحول اجتماعی کمک میکردند. اما سلبریتیسازی در قرن بیستم و بیست و یکم، بیشتر هنر ساختن یک فرد برای کمک به مصرف انبوه و مدیریت افکار عمومی با کمک تبلیغات است. البته باید گفت چنین نگاهی به افراد مشهور علاوه بر مردم برای خود سلبریتیها نیز مضر است. این نگاه به سلبریتیها، خلاقیت و سایر تواناییهای آنها را با کالا معادلسازی میکند و از ورزش گرفته تا سینما و در بسیاری از زمینههای دیگر زندگی، با افراد مشهور بر اساس محبوبیتشان مانند کالا رفتار میشود. نام آنها با برندها گره میخورد و محبوبیتشان ارزش آنها را در بازار مشخص میکند.
اما باید دید که آیا افراد توانمند به تنهایی میتوانند به شهرت برسند و تبدیل به سلبریتی شوند. «شارون مارکوس» نویسنده و استاد دانشگاه آمریکا میگوید، در حالی که بیشتر مردم، افراد مشهور را به عنوان یک محصول میبینند اما در واقعیت، شکلگیری و ادامه حیات سلبریتی یک فرآیند است؛ «یک فرآیند بسیار بیانتها».
مارکوس، شکلگیری سلبریتی را یک روند در حال تغییر و پیچیده میداند، مثلثی بین فرد مشهور، مردم و رسانه. همچین «ایرینا دومیترسکو» نویسنده و استاد دانشگاه بن آلمان بر این اعتقاد است که در میان این سه ظلع مثلث، مردم و فرد مشهور اهمیت بیشتری دارند و برای حفظ شهرت هر سلبریتی، مهمترین الویت، ارتباطی است که با مردم برقرار میکند.
دومیترسکو معتقد است سلبریتی بدون وجود هوادارانشان اصولا معنا ندارد؛ با این حال یک سلبریتی تنها زمانی میتواند به حیات خود ادامه دهد که در کنار مردم و رسانهها قرار گیرد. اگر یکی این سه ضلع مثلث حذف شود، سلبریتی دوام زیادی نخواهد داشت.
سلبریتی، چگونه و به چه دلیل مطرح میشود؟
با همه این اوصاف این نگاه وجود دارد که یک سلبریتی چگونه و به چه دلیل مطرح میشود. در این خصوص ۲ دیدگاه اصلی وجود دارد.
یک دسته معتقدند نظام سرمایهداری هیچ سلبریتی را به ما تحمیل نمیکند، حتی اگر ایدئولوژی سرمایهداری نزدیکی زیادی با اعتلای فرهنگ سلبریتی پیدا کند. آنها میگویند از دهه ۱۸۳۰، زمانی که مطبوعات تجاری برای نخستینبار به شکلگیری فرهنگ سلبریتی مدرن کمک کردند و بنا به علاقه مردم، سلبریتیها رشد کردند.
دسته دوم براین باورند که نظام سرمایهداری برای افزایش مصرف و مدیریت افکار عمومی به وجود سلبریتیها نیاز دارد. «ادوارد برنیز» برادرزاده «زیگموند فروید» کتابی دارد به نام «تبلیغات ۱۹۲۸» که تصور میشود پایه و اساس صنایع تبلیغاتی و بازاریابی قرن بیست و یکم براساس محتوای آن بنا شده و فرهنگسلبریتی را در خدمت اهداف نخبگان حاکم و غیرحاکم قرار داده است.
«ادوارد برنیز» برادرزاده «زیگموند فروید» کتابی دارد به نام «تبلیغات ۱۹۲۸» که تصور میشود پایه و اساس صنایع تبلیغاتی و بازاریابی قرن بیست و یکم براساس محتوای آن بنا شده و فرهنگسلبریتی را در خدمت اهداف نخبگان حاکم و غیرحاکم قرار داده استسیاستمداران و شرکتهای آمریکایی از روشهای تبلیغاتی برای برتری خود در قالب به کارگیری روابطعمومی با کمک افراد مشهور استفاده میکنند. سیاستمداران از تبلیغات برای پیروزی در انتخابات استفاده میکنند و شرکتها از آن برای به حداکثر رساندن سود فروش کالا و خدمات خود.
تواناییهای اسرارآمیز «سلاحی نامرئی» به نام پروپاگاندا و تبلیغات، نقش عمدهای در شکلدهی خواستهها و نظرات عمومی داشته که تبار تاریخی و فلسفی خود را از استعمار اروپایی گرفته است. «استعمار به عنوان یک مأموریت تمدنی» و «خورشید هرگز در امپراتوری بریتانیا غروب نمیکند» از نمونههای کلاسیک تبلیغات دروغ در ساخت اروپای استعماری و امپریالیستی بوده است.
نازیها و فاشیستها نیز طرفداران پروپاگاندا به عنوان سلاحی برای دستکاری و کنترل تودهها بودند. دستکاری سازمان یافته ذهن، هسته اصلی هدف از بوجود آمدن سلبریتی بوده است که توجه مردم را از سختیهای روزمره و دیگر واقعیتهای زندگی منحرف کند. این روندی است که از قدیم وجود داشته و با استفاده از افراد مشهور در سراسر جهان، همچنان الهامبخش تبلیغات سرمایهداری قرن بیست و یکم است.
همواره شرکتهای آمریکایی مانند شرکت «آمریکن توباکو»، «پراکتر اند گمبل»، «جنرال الکتریک» و بسیاری از کمپانیهای بزرگ دیگر در دنیا برای افزایش فروش و همچنین توجیه اقدامات مخرب خود از تبلیغات و توسل به سلبریتیها استفاده کردهاند. شرکت «آمریکن توباکو» از «ادوارد برنیز» برای غلبه بر موانع فرهنگی و اجتماعی سیگارکشیدن استفاده کرد. «ادوارد لوئیس برنیز» نظریهپرداز آمریکایی بود که در زمینه روابطعمومی و تبلیغات پیشگام به شمار میرفت و از او به عنوان «پدر روابطعمومی» یاد میشود.
پیشنهاد برنیز برای شرکت آمریکن تباکو این بود که از سیگار برای تبلیغ توانمندسازی زنان، آزادی و امکان انتخاب توسط آنها استفاده شود. سلبریتیهای زن به رهبری «برتا هانت» بازیگر مشهور آمریکایی در رژه «عید پاک» در سال ۱۹۲۹ نخستین پویش روابطعمومی را اجرا کرد. فردای آن روز نیویورکتایمز چنین تیتر زد «سیگار کشیدن دختران نشان ژست آزادی».
سلبریتیها و فرهنگهای سلبریتی نقش عمدهای در این چرخشهای اصلی سرمایهداری شرکتی و دگرگونی جامعه آمریکا داشتهاند. فرهنگهای مدرن سلبریتی با زبان نمایشی نشان داده میشود که در آن مصرفکنندگان افراد مشهور را میپرستند، سبک زندگی آنها را در تخیلاتشان پرورش داده و به محصولاتی که تبلیغ میکنند اعتماد میکنند.
افراد مشهور اندکی وجود دارند که صدای خود را برای صلح و رفاه مردم و به شکل مثبت استفاده کنند. تعداد کمی از افراد مشهور در سینما و ورزش هستند که درکنار مردم بایستند و با انواع بیعدالتیها و استثمارها مبارزه کنند. با این حال به نظر میرسد سلبریتی، بخشی جداییناپذیر از سرمایهداری است که فردگرایی را بر ارزشهای جمعی ترجیح میدهد.
منبع: مشرق
کلیدواژه: قیمت هالیوود سلبریتی سینما خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت قرن بیست و یکم فرهنگ سلبریتی طول تاریخ افراد مشهور سرمایه داری روابط عمومی سلبریتی ها شکل گیری
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۷۰۰۶۰۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سکوت هالیوودی سلبریتیها در اعتراضات آمریکا
در حالی که اغلب دانشگاههای آمریکا درگیر اعتراضات در حمایت از فلسطین و محکوم کردن جنایات رژیم صهیونیستی هستند و پلیس این کشور خشونت بیسابقهای علیه دانشجویان به کار میبرد، چهرههای سینمایی جهانی به شکل عجیبی نسبت به این موضوع سکوت پیشه کردهاند؛ دقیقا برعکس رویهای که درباره کشورهای دیگر در پیش میگیرند!
به گزارش ایسنا، حملات وحشیانه و گسترده نظامیان ارتش اسرائیل علیه مردم بیدفاع غزه، منجر به شهادت و مجروح شدن هزاران فلسطینی بیگناه شده و این جنایات کم سابقه زمینه را برای اعتراضات گسترده در بسیاری از دانشگاههای آمریکا و حتی اروپا فراهم کرده است، اعتراضاتی که با خشونت و سرکوب شدید تاکنون به بازداشت ۱۰۰۰ دانشجو انجامیده است.
اما موضوعی که بیش از هر چیز به چشم میآید، سکوت سلبریتیهای سینمای جهان و رسانههای فارسیزبان ضدایرانی در قبال این برخورد خشونت آمیز با دانشجویان معترض است؛ آن هم در شرایطی که آنها در نابسامانیهای مرتبط با کشورهای دیگر از جمله اعتراضات ۱۴۰۱ ایران، اظهارنظر را وظیفه و رسالت خود میدانستند؛ آن زمان علاوه بر رسانههای فارسیزبان، چهرههایی سینمایی مانند انجلینا جولی، ماریون کوتیار، فلورنس پیو، اورلاندو بلوم، شارلیز ترون، جنیفر انیستون، جنیفر گارنر و... درباره اعتراضات ایران واکنش نشان داده بودند.
به عنوان مثال، جی. کی. رولینگ، نویسنده مطرح بریتانیایی و خالق مجموعه «هری پاتر» که مخاطبان فراوانی دارد، با بازنشر ویدیویی از مسیح علینژاد که در آن زنان ایرانی در حال کوتاه کردن موهای خود بودند، نوشته بود: «شجاعت واقعی این شکلی است». یا انجلینا جولی، بازیگر مشهور آمریکایی در یک پست اینستاگرامی به «زنان شجاع، سرکش و نترس ایران زمین» ادای احترام کرد و خطاب به زنان ایرانی گفت: «شما را میبینیم». ژولیت بینوش با انتشار ویدئویی از قیچی کردن موی خود و بازیگرانی مانند ماریون کوتیار ویدیوهایی در حمایت از اعتراضات ایران منتشر کردند و «در همبستگی، برای حق آزادی برای زنان و مردان ایرانی» مطالبی را منتشر کرد.
اغلب سلبریتیهای سینمایی که بیواهمه در مورد مسائل داخلی سایر کشورها در صفحات اجتماعی خود در فضای مجازی اظهارنظر میکنند، در شرایطی موضع سکوت اتخاذ کردهاند که صدای مخالف دانشجویان آمریکایی توجهات را بیش از پیش به وضعیت جنگ در غزه جلب کرده و بحثهای گستردهای را در سیاست خارجی ایالات متحده در قبال اسرائیل ایجاد کرده است. با اینحال، انتشار ویدیوهایی از برخوردها و دستگیریهای خشن در محیطهای دانشگاهی امریکا توسط پلیس این کشور که تعدادی از آنها، اساتید و دانشجویان زن هستند، بازتابهای جهانی داشته اما تاکنون با واکنش خاصی از سوی این چهرهها مواجه نشده است.
همچنین رسانههای فارسی زبان نیز ترجیح دادهاند چشم خود را روی این اتفاق ببندند.
توضیح ویدئو: دستگیری یک استاد دانشگاه معترض در واشنگتن
اما این اعتراضها و خشونتهای زیاد پلیس آمریکا در محیط دانشگاهی علیه معترضان به اسرائیل، باعث شده است صدای کسانی که پیش از این با حمایتهای بیقید و شرط آمریکا از رژیم صهیونیستی مخالف بودند، بیش از پیش به گوش جامعه آمریکا برسد. معترضان در دانشگاههای آمریکا خواستار آتش بس در جنگ با فلسطین، خارج کردن سرمایههای دانشگاهی از شرکتهایی که با ارتش اسرائیل همکاری دارند و پایان کمکهای نظامی آمریکا به این رژیم هستند. در این میان، گرچه چهرههایی مانند «سوزان سراندون»، «جان کیوزاک» و «مارک روفالو» در واکنش به سرکوب اعتراضات دانشجویی توسط پلیس آمریکا پستهایی در صفحه اجتماعی ایکس (توئیتر) خود منتشر کردند، شمار زیادی از چهرههای معروف فعال در عرصه هنر و سرگرمی واکنش خاصی به این موضوع نداشتهاند که البته این موضوع را میتوان به وحشت آنها نسبت به عواقب احتمالی حمایت از فلسطین نسبت داد.
لازم به توضیح است که در مواردی، حمایت چهرههای سینمایی مطرح و به ویژه هالیوودی از فلسطین تبعاتی برای آنها داشته و حتی به کنار گذاشته شدن آنها از پروژهها انجامیده است؛ چرا که بخش قابل توجهی از سرمایههای هالیوود در اختیار کمپانیهایی با مالکان یهودی است و به نوعی ترس از وورد چهرهها به لیست سیاه هالیوود در مواردی مانع از اظهارنظر صریح سیاسی در حمایت از فلسطین شده است. به عنوان مثال «ملیسا باررا» بازیگر سری فیلمهای «جیغ» به دلیل محکوم کردن حمله اسرائیل به غزه و درخواست آتشبس از سری فیلمهای ترسناک «جیغ» کنار گذاشته شد و آژانس بازیگری که نماینده «سوزاندن سراندون» بازیگر برنده اسکار است هم پس از صحبتهای او در محکومیت حمله به غزه، به همکاری با این بازیگر پایان داد.
به بیانی دیگر، بر خلاف جنبشهای اخیر چون «Black Lives Matter» (زندگی سیاهپوسان اهمیت دارد) که در زمان ریاست جمهوری دونالد ترامپ با اتحاد هالیوودی علیه سیاست حاکم ایالت متحده همراه بود اما درباره جنگ اسرائیل در غزه هالیوود دچار دودستگی شده است. در عین حال، در موضوع حمله اسرائیل به غزه که باز هم پای امریکا به شکل آشکار در درگیری مستقیم نبود، بسیاری از هنرمندان مانند «بردلی کوپر»، «آلفونسو کوارون»، «سلنا گومز»، «لوپیتا نیونگو»، «جنا اورتگا»، «واکین فینیکس»، «مارک روفالو» و «مارک رایلنس» از جمله بیش از ۲۶۰ نفری بودند که نامهای را امضا کردند که در آن از جو بایدن و کنگره خواستار آتشبس فوری در غزه شدند، اما برخی دیگر از سلبریتیهای هالیوودی همچنان به دلیل بیتفاوتی یا ترس از دست دادن جایگاه خود اظهارنظر خاصی در این باره نداشتهاند.
باید منتظر ماند و دید و رویکرد یک بام و دو هوای سلبریتیهای هالیوود در قبال اظهارنظر پیرامون مسائل جهانی تا چه زمانی ادامه دارد و آیا آنها قادر خواهند بود در مورد مسائل داخلی آمریکا نیز به همان صراحتی صحبت کنند که در مورد مسائل سایر کشورها اظهار نظر می کنند یا خیر؟
انتهای پیام